در تاریخ تحولات حقوق کیفری، بهویژه در یکصد سال اخیر بشر شاهد رشد و تنوع گسترده و فزاینده دیدگاهها و نظریات گوناگون و بعضا متضاد بوده است که بیشتر ناشی از انفعال فیلسوفان حقوقی در برابر گسترش و رشد روزافزون آمار جرم و جنایت و بروز جرایم جدید، بهویژه از بعد از جنگ جهانی دوم بوده است.
به هر تقدیر، در آغاز شکلگیری مکاتب جدید کیفری و از دوره مکتب کلاسیک و به ویژه مکتب عدالت مطلقه کانت، عدالت کیفری بیشتر جرم محور بوده و تمام سعی آن بر مبارزه با جرم و مقابله با مرتکبین آن به خاطر نقض قانون و ارتکاب جرم بوده است؛ چراکه در مکتب عدالت مطلقه اعتقاد بر این بود که جرم موجب اخلال در نظم جامعه و نقض قانون میشود و برای آنکه عدالت اجرا شود باید آن نقض قانون نقض شود تا عدالت اجرا گردد حتی اگر هیچ فایدهای بر آن مترتب نباشد.
بر این اساس، عدالت کیفری بهمعنای عدالت سزادهنده و تنبیهی یا عدالت و استحقاق بهکار میرفت. اما از زمان شکلگیری مکتب تحققی و سپس مکتب فایده اجتماعی، عدالت کیفری بیشتر مجرممحور شده و در آن سعی میشد مجرم و شخصیت او و عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شخصیت او بهعنوان عامل ارتکاب جرم بهشمار آید و لذا گاهی او را بیمار و نیازمند به درمان میدانستند، گاهی او را نیازمند اصلاح و تربیت تلقی میکردند و... به همین دلیل، عدالت کیفری در این رویکرد، در مفهوم عدالت اصلاحی یا بازپرورانه بهکار میرفت اما از اواخر دهه 1970 بهتدریج بزه دیده محور مطالعات واقع شده و نقش بزه دیده در ارتکاب جرم بهعنوان جرمشناسی بزهدیدهشناسی (Victiminology) در دستور کار قرار گرفت ولی بهتدریج بزهدیده، با رویکرد جدیدی محور بحث واقع شد. بر این اساس، اولا جرم بدون بزهدیده در حال حذف شدن از سیاهه جرایم است، ثانیا گرایش به دادگستری خصوصی و حتی بازگشت به دوره انتقام خصوصی با شیب ملایم در حال شکلگیری است.
این درحالی است که تا پیش از این، بزهدیده بهکلی در فرایند دادرسی مطرح نبود اما اکنون این قربانی و بزهدیده است که محور عدالت کیفری واقع شده است، چراکه این قربانی است که در درجه اول از جرم آسیب میبیند لذا باید آسیبهای او جبران و ترمیم شود.
بدیهی است آسیبهای قربانی جرم، لزوما تنها زیان مادی و حتی معنوی نیست بلکه زیانهای عاطفی و جریحهدار شدن احساسات او اهمیت ویژهای دارد. لذا عدالت ترمیمی بهعنوان عدالت کیفری بزهدیده محور میکوشد تا خسارات قربانی را جبران کند. درواقع عدالت کیفری از عدالت تنبیهی شروع و به عدالت ترمیمی منتهی شده است.